|
اینجا ساعت به وقت بی هوشیه!!!! درباره وبلاگ  مهم نیست تو بهترین رشته باشیم مهم اینه که تورشته ی خودمون بهترین باشیم. بیاین رشتمونو باور داشته باشیم. سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 20:25 :: نويسنده : علي محمدي
خوشم میاد بااینکه دیگه هیچکدوم از بچه های کلاس به وبلاگ سر نمیزنن(به جز افراد معدودی-2نفر-) بازم وبلاگ آمار بازدیدش حفظ شده.(آفرین بچه ها کماکان به این حمایتتون ادامه بدین) سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, :: 19:57 :: نويسنده : علي محمدي
کریسمس 2013مبارک لذت در قلب کسانی که به معجزه ی کریسمس اعتقاد دارند بازتاب میکند.
سال روز میلاد باشکوه پیامبر بزرگ خداوند، منادی توحید و نوع دوستی ، حضرت عیسی مسیح علیه السلام بر مسیحیان حق جوی جهان ، فرخنده باد .
دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 9:51 :: نويسنده : علي محمدي
بچه ها مطلب زیر رو بخونید و نظرتونو راجع بهش اعلام کنید. اگر عشق بورزید می گویند که سبک مغزید... اگر شاد باشید می گویند که ساده لوحید... اگر سخاوتمند و نوع دوست باشید می گویند که مشکوکید... اگر گناهان دیگران را ببخشید می گویند که ضعیفید... اگر به کسی اعتماد کنید می گویند که احمقید... اگر تلاش کنید که تمام این صفات را در خود گرد آوری کنید مردم لحظه ای تردید نخواهند کرد که شیاد و حقه بازید... دو شنبه 4 دی 1391برچسب:, :: 9:49 :: نويسنده : علي محمدي
تو گوگل سرچ کنید: let it snow
بـعـدش بـا موستون بخار را از صـفــحـه مانیتورتون پاک کنید تو گوگل این کلمه رو سرچ کنید: Google Gravity جمعه 1 دی 1391برچسب:, :: 8:23 :: نويسنده : علي محمدي
اگه دخترا نبودن کی یه ساعت جلوی اینه وامیستاد ؟ اگه دخترا نبودن پسرا به کی متلک می گفتن ؟ اگه دخترا نبودن کی به مامان جون کمک می کرد ؟ اگه دخترا نبودن پسرا صبح تا شب با کی حرف می زدن؟ اگه دخترا نبودن کی درس می خوند ؟ (هههههههههه) اگه دخترا نبودن کی نازمی کرد ؟ اگه دخترا نبودن کی از سوسک می ترسید ؟ اگه دخترا نبودن کی جیغ می زد ؟ اگه دخترا نبودن کی خودشو واسه پسرا لوس می کرد ؟ اگه دخترا نبودن کی خواهرشوهرمی شد ؟ اگه دخترا نبودن جراحان پلاستیک ، دماغ کیوعمل می کردن ؟ اگه دخترا نبودن کی عزیز بابا بود ؟ اگه دخترا نبودن به کی می گفتن اقدس ؟ اگه دخترا نبودن کی مانتوی تنگ می پوشید ؟ 30 آذر 1391برچسب:, :: 11:39 :: نويسنده : علي محمدي
سرگذشت عشق یک بچه (عکس های طنز)
.
پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : علي محمدي
دوتا خانم داشتند با هم صحبت می کردند. یکی شون که ازدواج کرده بوده به اون یکی می گه: فکرش رو بکن، دیروز یکی توی فروشگاه من رو دوشیزه خانم صدا کرد!
یارو باباش آتیش میگیره میسوزه بعدش هم میمیره، بعد در مغازش پرده میزنه: به علت پدر سوختگی مغازه تا اطلاع ثانوی تعطیل می باشد
تمساحه میره گدایی، میگه به من بدبخت مارمولک کمک کنید
دو تا بد شانس با هم ازدواج میکنن، بچشون پوچ در میاد
غضنفر سیگارش روشن نمی شد، میذاره تو سر پایینی هلش میده روشن میشه
از یانگوم می پرسن: چطور شد پزشک امپراطور شدی؟ میگه: از سال دوم دبیرستان در آزمون های کانون شرکت می کردم
ادامه مطلب ... پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:, :: 8:44 :: نويسنده : علي محمدي
ادامه مطلب ... دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, :: 18:49 :: نويسنده : علي محمدي
تو کجایی سهراب ؟ ! ... تو کجایی سهراب ؟ سهراب کجایی آخر ؟!! ....زخمها بر دلِ عاشق کردند.....خون به چشمِ شقایق کردند... تو کجایی سهراب ؟ ...
پيوندها
|
|||
 |
تبادل
لینک هوشمند
